کد مطلب:106681 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

نامه 058-درباره جنگ صفین











[صفحه 323]

از جمله نامه های امام (ع) به مردم شهرها كه سرگذشت خود با مردم صفین را در این نامه بیان می فرماید. بدء الامر: آغاز كار، بعضی بدی ء بر وزن فعیل نقل كرده اند به معنای آغازگر نائره: دشمنی جنحت: میل كرد ركدت: استوار گردید حمست: پایدار شد، بعضی با شین نقطه دار نقل كرده اند یعنی آتش خشم شعله ور شد انقذه: نجات داد او را تمادی فی الشی ء: پافشاری در كاری، و درصدد پایان و نتیجه ی كاری بودن ركس: چیزی را وارونه، بازگرداندن، و الله اركسهم، یعنی خداوند آنان را به كیفر اعمالشان بازگرداند رین: پوشاندن دایره: شكست، گفته می شود: علیهم الدائره: شكست نصیبت آنها شد. و زشتی شكست با اضافه شدن كلمه ی دائره بر كلمه السوء مورد تاكید قرار می گیرد (آغاز كار ما بدین ترتیب بود، كه چون با مردم شام رودررو شدیم، در ظاهر پروردگارمان یكی، پیامبرمان یكی و ادعا و سخنمان در اسلام یكی بود، و ما از آنها نمی خواستیم كه به خدا و پیامبرش ایمان بیشتری داشته باشند و ایشان هم از ما آن را نمی خواستند. موضوع یكی بود و هیچ اختلافی در بین ما جز مساله ی خون عثمان وجود نداشت در صورتی كه ما از آن مبرا بودیم. این بود كه گفتیم بیایید تا ك

ار را با خاموش كردن آتش فتنه و آرام كردن مردم پیش از آن كه چاره ناپذیر گردد، به نحوی چاره سازی كنیم كه كار حكومت اسلامی استوار گردد و ما بتوانیم حق را در جایگاه خود به كار بندیم، گفتند: نه ما راه چاره را در دشمنی و مبارزه می دانیم، در نتیجه سرپیچی كردند تا جنگ به پا شد و آتش پیكار مشتعل گردید، و هنگامی كه جنگ دندانهایش را بر ما تیز كرد و چنگالش را در ما و آنها فرو برد، آنگاه چیزی را كه ما پیشنهاد كرده بودیم قبول كردند، ما هم دعوت آنها را پذیرفتیم و به خواسته های آنها رو آوردیم، تا حجت بر آنها آشكار شود و عذری برای آنها باقی نماند. بنابراین هر كس از ایشان تا به آخر بر سر حجت باقی ماند خداوند او را از هلاكت نجات داد، و هر كس در ستیز بود و به گمراهی خود ماند و بر حالت اول بازگشت كه خدا دلش را تاریك ساخته بود، حادثه ی شومی دور سر او می گردد.) این نامه بخشی از شرح حال امام (ع) با مردم شام و چگونگی آنهاست. و كلمه ی القوم عطف بر ضمیر در التقینا است و عبارت الظاهر اشاره است بر این كه امام (ع) آنان را به خلاف در گفته ی خود، متهم می كند، همانطوری كه آن حضرت و همچنین عمار در صفین به روشنی آن را بیان كردند، زیرا خود آن

بزرگوار می فرمود: به خدا قسم آنان مسلمان نبودند بلكه اظهار اسلام كردند، ولی در باطن كفر را مخفی داشتند همین كه یارانی پیدا كردند كفر خود را اظهار نمودند. واو در و الظاهر، واو حالیه است عبارت: لا نستزیدهم یعنی ما از آنها ایمان بیشتری نمی خواستیم، زیرا آنها به ظاهر ایمان كامل داشتند. در شرح داستان، امام (ع) یگانگیی را كه در امور نامبرده مابین آنها وجود داشت، كه با وجود آنها اختلاف روا نبود بیان كرده است تا حجت تمام شود. امام (ع) مساله ی مورد اختلاف یعنی شبهه ی خون عثمان و پاسخ از آن را به طور اجمال، از آن یگانگی استثنا كرده است آنگاه راه و روش صحیح تر در نظام اسلامی و در امان بودن مسلمین، و خیرخواهی و همفكری با آنها و خودداری ایشان از پذیرفتن پیشنهاد وی تا رسیدن به نتیجه ی مذكور را نقل كرده است. حرف باء در جمله ی: باطفاء النائره متعلق به جمله ی نداوی ما لا یدرك است یعنی: آنچه را كه پس از رویداد جنگ قابل جبران نیست، و كشتار و نابودی مسلمانان كه امكان تلافی ندارد. عبارت: و قالوا: بل نداویه بالمكابره: نقل قول آنهاست به صورت زبان حال، وقتی كه آنها را به سر و سامان دادن امر دین، از طریق بازگشت از راهی كه می رفتند دع

وت كرد، ولی آنان نپذیرفتند و بر جنگ و ستیز پافشاری كردند. لعنت جنحت را از باب مجاز و اطلاق اسم مضاف یعنی جویندگان حرب بر مضاف الیه یعنی جنگ به كار برده است. و لفظ نیران (آتش) را استعاره برای عملیات جنگی آورده است، از آن رو كه آتش و عملیات جنگی هر دو باعث اذیت و نابودی هستند، و كلمه ی: و قد (برافروختن)، و همچنین كلمات حمس (استواری)، تضریس (دندان انداختن و گاز گرفتن)، و وضع المخالب (چنگ انداختن) را از باب ترشیح به كار برده است. آنگاه جریان بازگشت آنها به نظر امام (ع) را كه قبلا به آنان پیشنهاد كرده بود، نقل می كند. توضیح آن كه بامداد لیله الهریر، هنگامی كه آنها قرآنها را بر سر نیزه ها كردند، همواره به یاران امام (ع) می گفتند: ای مردم مسلمان، ما برادران دینی شماییم، به خاطر خدا به زنان و دختران ما رحم كنید، همانطوری كه قبلا نقل كردیم این سخن آنها عین همان سخنی است كه امام (ع) نسبت به حفظ خون مسلمانان و فرزندانشان به آنها یادآوری می كرد، و اما پذیرش خواسته ی آنها توسط امام، عبارت از قبول داوری قرآن بود، وقتی كه آنها چنین پیشنهادی را رد كردند، و حجت بر آنها با بازگشتشان به همان چیزی كه امام (ع) آنها را دعوت می كر

د، روشن و آشكار شد، یعنی حفظ خون مسلمانان، بدین وسیله راه بهانه ی خونخواهی عثمان بر آنها بسته شد، زیرا خودداری آنها از خونخواهی یك فرد صحابی كه حق آنها نبود، ساده تر است از ریختن خون هفتاد هزار تن از مهاجران، انصار و تابعان با این پندار كه كار نیكی انجام می دهند. عبارت: فمن تم علی ذلك یعنی هر كس به رضایت بر صلح و داور قرار دادن كتاب الله، تن در داد، كه بیشتر مردم شام و اكثریت پیروان امام مورد نظر است. مقصود از كسانی كه پافشاری در ستیزه جوئی كردند، خوارجند كه پافشاری در جنگ نمودند و از امام (ع) به علت قبول حكمیت فاصله گرفتند، و دلهایشان در پوششهایی از شبهات باطل بود، تا وقتی كه حادثه ی شومی بر دور سر آنها گردید و همه ی آنها به جز اندكی به قتل رسیدند.


صفحه 323.